این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی به مثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداختهاست. درواقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ دادهاست. در زبان عربی، ...
بیشتر
این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی به مثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداختهاست. درواقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ دادهاست. در زبان عربی، گونۀ عربی قدیم با دو گونۀ امروزیاش مقایسه شده و در فارسی نیز تحولات مذکور از دورۀ باستان تا امروز دنبال شدهاست. دادههای عربی قدیم و فارسی از منابع مکتوب استخراج شده و بخش میدانیِ این پژوهش، گردآوری دادههایی از عربی خوزستان و لبنان ازطریق مصاحبه با شش گویشور (سه گویشور از هرکدام) به وسیلۀ ابزار پرسشنامه و توصیف تصویر بودهاست. تحلیل داده ها نشان میدهد که زبان عربی ابزار حالتنمایی را ازدست داده، ابزار مطابقه را گسترش داده و میزان اتکای زبان بر ابزار آرایش واژگانی بیشتر شدهاست. درمقابل، فارسی در طول تاریخ خود، ابزارهای حالتنمایی و مطابقه را از دست داده و مجدداً هردو را بازسازی کرده و آرایش واژگانی ارکان اصلی جمله اش نیز تغییری نکردهاست. همچنین در این پژوهش، هیچ شواهدی مبنی بر تأثیرگذاری عربی و فارسی بر یکدیگر در این حوزه ها یافت نشد و ظاهراً این تحولات، درون زبانی بوده اند یا دستکم این دو زبان در این زمینه تحت تأثیر یکدیگر نبوده اند.